جایگاه بزرگترها در خانواده
علاقه به «محبوبیّت» در وجود همه هست. هر کس دوست دارد مورد توجّه و عنایت قرار گیرد و به جایگاه او در مجموعه هایی که به سر می برد، احترام شود، چه در خانه، یا مدرسه، یا اداره و جامعه و …
بخصوص کسانی که نسبت به دیگران خوبی کرده و زحمت کشیده اند، انتظار دارند زحماتشان مورد توجّه و تقدیر قرار گیرد و اگر کسانی بر سر سفره آنان نشسته اند و نمک خورده اند، نمکدان نشکنند و بی مهری و بی اعتنایی به صاحب حق و صاحب نعمت نکنند.
پدران و مادران و بزرگان فامیل و سالخوردگان یک خانه و خانواده، از همین رو توقّع دارند که کوچکترها، فرزندان و نوه ها قدر آنان را بشناسند و در حقشان کوتاهی نکنند.
حرمت نهادن به «سالمندان»، نشانه قدرشناسی است.
وقتی پدر و مادر، یا یکی از افراد فامیل به سنّ کهولت و پیری می رسند، هم مراقبت بیشتری لازم دارند، هم متوقّع اند که در آن سنین از احترام بیشتری برخوردار باشند و «جایگاه» آنان در خانواده محفوظ بماند.
به همان اندازه که یک کودک، وقتی احساس کند در یک خانواده مورد بی مهری است و جای خوبی ندارد و به او اعتنایی نمی شود، گرفتار «عقده حقارت» می شود، سالمندانی هم که احساس کنند اهل خانه، وجود آنان را برای خود مایه «زحمت» می دانند و او را «اضافی» می شمارند، دچار افسردگی و اندوه و زندگانی تلخ و مأیوسانه می سازد.
پیران گاهی حساسیتهای بیش از حدّ و زودرنجی های سریع دارند. در این سنّ و سال، باید بیشتر به آنان «محبت» نشان داد، تا احساس زیادی بودن یا سربار بودن نکنند.